37

حال ندارممم ولی مینویسم ( خیلی وقته با گوشی تایپ نکردم هم سرعتم کم شده هم راحت نیستم ...)

امروز پاشدیم رفتیم مدرسه امتحان ریاضی بدیم

آقاااا دبیرمون امتحان بعدیشو فرستاده بود :/

خلاصه امتحان از زنگ اول لغو شد :/

دیگه خیلی خنده دار بود که مدیرمون اومده بود میگفت شما چه کلاس آرومی هستین (آقا کلاس ما به شدتتتت زیرآب زن و از این آدمایین که هرچی بگی میخوان فق گزارشتو بدن و خیلیییی زیاد پاچه خوار ! ینی از کلاس ۱۹ نفره کلا سه نفر حاضر شدن که سوالایی که توی بودجه نیست رو جواب ندن ! :/ )

دیگه بعد از ظهر با مامان نشستیم برنامه این هفته رو ریختیم و یکم زیست خوندم بعد معلوم شد میخوا بریم شام خونه عمو کوچیکه

مامان اینا رفتن خرید کادو برا ماشین و خونه اشون منم ران بی تی اس دیدم و یه چنتا آهنگ جدید پیدا کردم ( مثلا مون جین رو خیلی دوست دارم و پلی لیست جدیدمه! با پارادایس(بهشت) بنگتن :)

دیگه کار خاصی نکردم اومدیم اینجا و با دختر عموم کلی بازی کردم و دلدردم شدیدددد شده :/

هعی از یه جایی به بعد اینطور بودم دخترررر برو توپو بیار دختررررر اینو بگیرررر برو پیش مامانت منو ول کن ( حدودا ۵ سالشه ولی خیلی کوچیکه هنوز نمیتونه خوب بحرفه ...)

به مامانم برگشتم میگم مامان من باطری اجتماعی بودنم تموم شده :)

دیگه پلشدیم اومدیم بیرون الانم دیگه تقریبا رسیدیم خونه امون :)

آقاااا سر اینکه ماسک نداریم باید بریم بگردیم داروخونه پیدا کنیم ایولللل بریم شهرو بگردیمممم 😁🤣

خب دیگه شب بخیر تا فردا بنویسم :)